دارچین

آرزو می کردم که تو خواننده ی شعرم باشی.

دارچین

آرزو می کردم که تو خواننده ی شعرم باشی.

از همین می ترسم. به یه چیزی یا کسی عادت می کنی، اونوقت اون چیز یا اون کس قالت می گذاره. اون وقت دیگه چیزی برات باقی نمی مونه!

می فهمی چی می خوام بگم؟ اونهایی رو که می گذارن و می رن رو دوست ندارم. اینه که اول خودم می گذارم می رم. این جوری خاطر جمع تره.


خداحافظ گری کوپر/رومن گاری





پ.ن:منم فقط خواستم خاطر جمع باشم.

نظرات 2 + ارسال نظر
م. محمدی مهر دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:13 ق.ظ http://nice-poem.persianblog.ir

این رمان فوق العاده است ....

ehsan یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:15 ق.ظ http://eyebrine.ir

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد