دارچین

آرزو می کردم که تو خواننده ی شعرم باشی.

دارچین

آرزو می کردم که تو خواننده ی شعرم باشی.


چراغی در دست
چراغی در دلم.
زنگار روحم را صیقل می زنم
آینه ئی برابر آینه ات می گذارم
تا از تو
ابدیتی بسازم.





امان امان از دلتنگی.

بدترین گریه ها اونایی که نه توش خشم نه حرص اونایی که فقظ دلتنگیه که از استیصاله.

امان از نبودن تو امان